تو با خلق سهلي کن اي نيکبخت

شاعر : سعدي

که فردا نگيرد خدا بر تو سختتو با خلق سهلي کن اي نيکبخت
که افتادگان را بود دستگيرگر از پا درآيد، نماند اسير
که باشد که افتد به فرماندهيبه آزار فرمان مده بر رهي
مکن زور بر ضعف درويش و عامچو تمکين و جاهت بود بر دوام
چو بيدق که ناگاه فرزين شودکه افتد که با جاه و تمکين شود
نپاشند در هيچ دل تخم کيننصيحت شنو مردم دور بين
که بر خوشه چين سرگران مي‌کندخداوند خرمن زيان مي‌کند
وزان بار غم بر دل اين نهند؟نترسد که نعمت به مسکين دهند
بس افتاده را ياوري کرد بختبسا زرومندا که افتاد سخت
مبادا که روزي شوي زير دستدل زير دستان نبايد شکست